English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 127 (8049 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
escort aircraft U هواپیمای اسکورت هواپیمای مراقب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
escort U مستحفظ
escort U همراهی یامحافظت کردن
escort U محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escort U بدرقه
escort U اسکورت
escort U اسکورت کردن
escort U نگهبانی کردن
escort U همراه بدرقه
escort U نگهبان
escort U ملتزمین اسکورت
escort U گاردمحافظ
escort U همراهی کردن
administrative escort U ناو اداری
escort of the color U گارد محافظ پرچم
convoy through escort U ناوهای اسکورت نزدیک
convoy through escort U ناواسکورت دایم
escort of the color U گارد پرچم
escort of the standard U گارد محافظ پرچم
escort guard U گارد محافظ
escort of the standard U گارد پرچم
escort guard U محافظ زندانی جنگی بدرقه زندانی
escort ship U ناو محافظ کاروان دریایی
escort ship U ناو اسکورت
technical escort U پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
technical escort U اسکورت فنی
administrative escort U ناو اسکورت اداری
antisubmarine air escort U هواپیمای پاسور هوایی ضدزیردریایی
alternate escort operating base U پایگاه عملیاتی یدکی یگانهای پاسور
aircraft U طیاره
aircraft U هواپیما
aircraft specification U خصوصیات هواپیما
aircraft section U رسدهواپیمایی
aircraft vectoring U کنترل مسیر سمتی هواپیما
aircraft system U سیستم ساختمان هواپیما
aircraft turn around U اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
aircraft vectoring U کنترل سمتی هواپیما
civil aircraft U هواپیمای غیر نظامی
axial of an aircraft U محور هواپیما
assault aircraft U هواپیمای هجومی
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
anti aircraft U پدافند هوایی
aircraft structure U ساختمان هواپیما
anti aircraft U ضد هوایی
clean aircraft U هواپیمای اماده بلند شدن هواپیمای بدون مخازن خارجی
shipboard aircraft U هواپیمای ناو پایه
tactical aircraft U هواپیمای جنگی
tailless aircraft U هواپیمای بی دم
ultralight aircraft U هواپیمائی با وزن کمتر از454 کیلوگرم
unmanned aircraft U هواپیمای بدون سرنشین
The aircraft got off the ground . U هواپیما اززمین بلند شد
aircraft company U شرکت ساخت هواپیما [اقتصاد]
program aircraft U جمع کل هواپیماهای موجودیک کشور
one aircraft was shot down U سرنگون گردید
one aircraft was shot down U یک هواپیما
integrated aircraft U هواپیمای یک پارچه
landing aircraft U هواپیمای در حال فرود
large aircraft U هواپیمای بزرگ
lead aircraft U هواپیمای نوک یا هواپیمای رهبر هواپیمای هادی در تک هوایی
marine aircraft U هواپیمایی برای عمل کردن روی سطح اب هواپیمای قابل شناور شدن روی سطح اب
maritime aircraft U هواپیمایی برای عمل کردن روی مناطق دریایی
naval aircraft U هواپیمای ناوپایه
notional aircraft U هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
passenger aircraft U هواپیمای مسافربری
aircraft section U قسمت هواپیمایی
aircraft arresting U دستگاه مهار هواپیما
aircraft guide U مسئول هدایت هواپیما درفرودگاه
aircraft engine U موتور هواپیما
aircraft carrier U carrier : syn
aircraft defective U هواپیمایی که به علت نقص فنی نتواندپرواز کند
aircraft defective U هواپیمای معیوب
aircraft carriers U ناو هواپیمابر
aircraft carriers U carrier : syn
active aircraft U هواپیمای فعال
aircraft battery U منبع الکتریکی برای هواپیما
aircraft arrestment U مهارکردن هواپیما
aircraft arrestment U عملیات مهار هواپیما
active aircraft U هواپیمای درگیر در رزم
aircraft accident U سانحه هوایی
aircraft alternation U اصلاحات در خواص فیزیکی وخصوصیات پرواز هواپیما
aircraft arresting U دستگاه بازدارنده هواپیما ازحرکت
aircraft handover U تعویض کنترل هواپیما
aircraft scrambling U دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
aircraft rigging U تنظیم نهایی هواپیما
aircraft repair U تعمیر هواپیما
aircraft records U اسناد هواپیما
aircraft plumping U لوله کشی هواپیما
aircraft plotter U وسیله ترسیم مسیر هواپیما
aircraft plotter U وسیله ناوبر هواپیما
light aircraft U هواپیمای سبک
anti-aircraft U ضد هواپیما
aircraft carrier U ناو هواپیمابر
aircraft handover U تبادل کنترل هواپیما
aircraft inspection U بازرسی هواپیما
anti-aircraft missile U گلولهموشکضدهوایی
The lights of the aircraft were blinking. U چراغهای هواپیما خاموش ؟ روشن می شدند ( چشمک می زدند )
aircraft gun laying U رادار هواپیما
aircraft accident report U گزارش سانحه هوایی
aircraft maintenance truck U کامیونتعمیرهوایی
rotary wing aircraft U هواپیما با بال گردنده
variable geometry aircraft U هواپیمایی که شکل کلی ان تغییر کند
aircraft arresting barrier U وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
aircraft role equipment U تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
control line aircraft U نوعی هواپیمای مدل که مسیرپرواز ان با تغییر نیروی کشش دو یا چند سیم یا رشته توسط اپراتور زمینی کنترل میشود
awaiting aircraft availability U زمان انتظار درخط تعمیر
awaiting aircraft availability U زمان تحت تعمیر بودن هواپیما
attack aircraft carrier U ناو هواپیمابر تهاجمی
aircraft log book U بایگانیها هواپیما
anti aircraft defense U پدافند ضد هوایی
anti aircraft artillery U توپخانه پدافند هوایی
anti aircraft artillery U توپخانه ضد هوایی
aircraft mission equipment U وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
aircraft modification and control U کنترل و هدایت هواپیما
aircraft cross servicing U سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
aircraft control unit U کابین کنترل هواپیما
aircraft control unit U قسمت کنترل هواپیما
aircraft arresting complex U وسایل مهار هواپیما
aircraft arresting gear U جعبه دنده دستگاه مهارهواپیما
aircraft arresting hook U قلاب مهار هواپیما
aircraft arresting hook U مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
high tailed aircraft U هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
heavier than air aircraft U هواپیمای سنگین تر از هوا
fixed wing aircraft U هواپیما با بال ثابت
lighter than air aircraft U هواپیمای سبکتر از هوا
aircraft block speed U سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
aircraft climb corridor U دالان صعود هواپیما
aircraft arresting reset unit U وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
Recent search history Forum search
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
1همراهی
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com